تاثیر هم کفو بودن در ازدواج سالم

سلامت هر جامعه در گرو سلامتی خانواده هایی است که آن جامعه را تشکیل می دهند. بدیهی است انتخاب نادرست و غیر اصولی و می تواند تعیین کننده آسیب در خانواده ای باشد که تازه شکل گرفته است. آمار طلاق در جامعه، لزوم دقت و ابراز حساسیت درباره ازدواج سالم و صحیح را بیشتر نشان می دهد.

به گزارش نبض ما یه نقل از تبیان، افزایش روز افزون و تاثیر آمار طلاق در جامعه، لزوم دقت و ابراز حساسیت درباره ازدواج سالم و صحیح را بیشتر نشان می دهد. سیستم باورهای نادرست می تواند تاثیرات مخرب و جبران ناپذیری بر سلامت خانواده و جامعه بگذارد.

برخی از باورهای نادرست مربوط به ازدواج سالم ، اسطوره هایی هستند که افراد جامعه بدون به چالش کشیدن و اندیشیدن آنها را پذیرفته اند. شاید به جرات می توان گفت بخش عمده این باورهای نادرست تحت تاثیر عصر و زمانی است که در آن زندگی می کنیم. به تعویق افتادن سن ازدواج به علت عصر ماشینی حاضر، گاه باعث می شود دختر و پسر عدم تناسبهای واقعی را در نظر نگرفته و به حداقل ها بسنده کنند .
ماهرخ دختری است که تحصیلات و موقعیت شغلی بسیار خوبی دارد. او سالها به خاطر به دست آوردن این موقعیت تحصیلی و شغلی تلاش کرده و حتی قید موقعیت های ازدواج را زده تا چیزی مانع موفقیت کاری و تحصیلی اش نشود. الان سی و پنج سال دارد و چند سالی است که به شدت نیازمند یک همراه و همدم در زندگی است اما تعداد خواستگاران وی بر خلاف سالهای قبل، بسیار کاهش یافته.
اخیرا پسری به نام سعید به خواستگاری وی آمده که تحصیلاتش در حد سیکل است و سی سال دارد و موقعیت شغلی وی بسیار متزلزل است. شرایط سربازی وی نیز معلوم نیست. خودش معتقد است که معاف است اما هنوز اقدامی قانونی نکرده است.

سعید به ماهرخ بسیار ابراز علاقه می کند و با سماجتهایی که به خرج داده تا حد زیادی توانسته قلب ماهرخ را تسخیر کند، حال آنکه خانواده ماهرخ با این وصلت بسیار مخالفند، چون معتقدند وضعیت نابسامان مالی و کاری سعید، مانع از یک ازدواج  سالم و آرام است. سماجت وابراز علاقه افراطی وی فقط به این دلیل است که او با ازدواج با ماهرخ می خواهد از لحاظ مالی به اطمینان برسد تا کسی وی را تامین کند. اما گویا ماهرخ دیگر از تنهایی خسته شده و شاید بخواهد برای تن دادن به این ازدواج، مقابل خانواده بایستد. قبل از پراختن به ماجرای حاضر بهتر است توضیحاتی در مورد مفهوم تناسب در امر ازدواج سالم بدهیم:

تناسب در ازدواج سالم

با توجه به نقش مهم ازدواج در تشکیل خانواده موفق و پرثمر در جهت رسیدن به آرامش درونی که منجر به تحقق اهداف عالی انسانی و رشد و پرورش نسل بشر می گردد، دقت و توجه ویژه در انتخاب همسر مناسب از مهمترین عواملی است که در این زمینه نقش به سزایی دارد که باعث ازدواج سالم و استوار و ارتباطات عمیق زناشویی می گردد و مشکلات و اختلافات زناشویی را به حداقل می رساند، در این انتخاب مهم، بررسی کفویت و تناسب زن و مردی که آماده ازدواج با همدیگر هستند، موثرترین نقش را ایفا می کند. البته خود این کفویت و تناسب شامل دو دسته از معیارهاست:

– معیارهای اصلی ازدواج سالم شامل ایمان و تدین، اخلاق نیک، شرافت و نجابت خانوادگی، سلامت جسمی و روانی هستند
– معیارهای فرعی و ترجیحی ازدواج سالم مانند تناسب در زیبایی، تناسب سنی، تناسب تحصیلی، تناسب جسمی و جنسی، تناسب اقتصادی، تناسب فرهنگی- اجتماعی و هماهنگی روان شناختی.

معیارهای اصلی و فرعی ازدواج سالم

تدیّن

یکی از مهمترین معیارهای انتخاب همسر تدین و ایمان است. تدین به معنی پایبندی کامل به اسلام و اسلام را با جان و دل پذیرفتن و مطابق آموزه ها و دستورات آن عمل کردن است.

اخلاق نیک

منظور از اخلاق نیک «صفات و ویژگ`ی های پسندیده در نظر عقل و شرع» است. از جمله مصداق های اخلاق نیک خوش خلقی، حق پذیری، تواضع، راست گویی، خوش بینی، وقار و متانت، مهربانی، گذشت، ادب، نرم خویی، وفاداری و سخاوت است

شرافت خانوادگی

یکی از ملاک های انتخاب همسر اصالت خانوادگی است. منظور از شرافت خانوادگی، شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلکه مراد نجابت و پاکی، تدین و تقوای خانواده است.

سلامتی جسمانی و روانی

بعضی از مشکلات جسمی و روانی اهمیت چندانی ندارند و لطمه ای به زندگی نمی زنند و شدید نیستند، اما بعضی از بیماری ها، نقص ها و معلولیت های جسمی و روانی، عمیق و غیرقابل درمان هستند که در طول عمر همراه انسان است و مانع انجام وظایف همسری شده و به زندگی لطمه می زنند؛ لذا از ازدواج با این گونه افراد خودداری شود.

معیارهای فرعی و ترجیحی

این ملاک ها گرچه به اهمیت معیارهای اصلی نیستند، اما شرط کمال اند و برای بهتر شدن و کامل تر شدن زندگی مشترک است؛ با در نظر گرفتن این معیارها احتمال به وجود آمدن اختلاف در زندگی مشترک کمتر می شود و احتمال داشتن یک ازدواج سالم بیشتر می شود.
موارد همتایی و تناسب عبارتند از:

تناسب در زیبایی

هر چند زیبایی معیار ضروری به حساب نمی آید، ولی طرفین در مجموع باید از لحاظ زیبایی و قیافه ظاهری مورد پسند یکدیگر باشند و برای همدیگر جذابیت داشته باشند.

تناسب سنی

تفاوت سن بلوغ جنسی دختر و پسر حدود 4 سال است. پس بهتر است که تفاوت سن آن ها در ازدواج نیز چنین باشد. مگر اینکه واقعاً شرایط دیگر آن قدر مناسب باشد که بتوان از این مسأله صرفنظر کرد و همسری با سن مساوی برگزید؛ ولی به هر حال تفاوت سنی نکته ای حائز اهمیت است.

تناسب جسمی و جنسی

زن و شوهر بهتر است از نظر جسمی (قد، وزن) تناسب داشته باشند؛ گاهی مواقع زوج ها در ابتدا به این عامل توجه نمی کنند و بعد از ازدواج نسبت به این عوامل حساسیت به خرج می دهند که باعث تلخی و اختلاف در زندگی می شود. رضایت جنسی مسئله بسیار مهمی است و اگر یکی از آنها گرم مزاج و دیگری سرد مزاج باشد؛ به بهانه گیری و نزاع منجر می شود که گاهی در ظاهر هم علت بهانه گیری ها چیز دیگری به نظر می رسد؛ اما وقتی ریشه یابی می شود متوجه می شویم که ریشه این اختلاف ها و بهانه گیری ها نارضایتی جنسی است.

تناسب اقتصادی

زوجین باید تناسب اقتصادی داشته باشند. به گونه ای نباشد که یکی در ناز و نعمت زندگی می کرده و دیگری با مشقت و سختی. به عنوان مثال اگر جوانی که از لحاظ مالی فقیر و یا متوسط است، با دختری از خانواده ای ثروتمند ازدواج کند، اگر شبانه روز هم کار و تلاش کند نمی تواند همسرش را راضی کند.

تناسب تحصیلی

اگر چه میزان تحصیلات نمی تواند تضمین کننده روابط معقول و ازدواج سالم و موفق باشد، اما باید پذیرفت که بینش و منش افراد تحصیل کرده با دیگر اقشار جامعه متفاوت است. از آنجایی که کسب دانش در رشد و تعالی فکری افراد و نگرش آنها بسیار موثر است؛ تناسب در میزان تحصیلات، تأثیر بسیار مهمی در زندگی مشترک دارد؛ زمینه ایجاد درک و تفاهم بیشتر زوجین را فراهم کرده و موجب پرورش بهتر فرزندان و ایجاد نسلی موفق با تربیتی اسلامی و فرهنگی می شود.

تناسب فرهنگی- اجتماعی

در یک ازدواج سالم بهتر است زن و شوهر به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز تناسب داشته باشند؛ مثلاً کسی که عمده فعالیتش علمی و پژوهشی است، اگر با کسی ازدواج کند که روحیه اجتماعی او تجملاتی، اشرافی، اهل مسافرت، تفریحات و گشت وگذار است، ممکن است دچار اختلاف شوند.

هماهنگی روانشناختی در ازدواج سالم

روحیات افراد با هم فرق دارد؛ برخی برون گرا (اهل شوخی، ارتباط با دیگران و معاشرت، تفریح، جنب و جوش و تحرک زیاد و…) و برخی درون گرا (تمرکز بر خود، تفکر زیاد، عدم ارتباط زیاد با دیگران و…) هستند. اگر این تناسب حفظ نشود (یعنی هر دو از یک گروه نباشند) در زندگی مشترک به احتمال زیاد با مشکل مواجه می شوند.

با اطلاعات مختصری که در زمینه ماهرخ و انتخابش داریم، شاید به نظر برسد که تنها تفاوت عمده ای که میان این دو نفر وجود دارد، تفاوت در معیارهای فرعی است. چرا که چه از لحاظ سنی(اختلاف سنی معکوس پنج ساله) و چه از لحاظ تحصیلی، تناسبی میان این دو وجود ندارد.
شرایط اقتصادی سعید نیز به نظر هیچ تناسبی با ماهرخ ندارد چرا که ماهرخ با توجه به شرایط کاری و مالیش، موقعیت بسیار خوبی دارد حال انکه سعید هنوز هیچ کار جدی در این زمینه انجام نداده است.
شرایط فرهنگی و اجتماعی این دو نیز از دو طیف کاملا متفات است  و علی رغم اینکه ماهرخ شرایط بسیار مطلوبی در این زمینه کسب کرده، دغدغه هایش چیز دیگری است و حتی برای کسب موفقیت تحصیلی و شغلی برای مدتی قید ازدواج را هم زده، اما در مقابل به نظر می رسد این موارد اصلا جز اولویتهای سعید نیست و حتی برای کسب یک شرایط حداقلی تلاشی هم نکرده است.
هر چند که عمده تفاوتهای این دو در زمینه معیارهای فرعی است اما معیارهای فرعی معیارهای ترجیحی هستند و با رعایت آن ها احتمال به وجود آمدن اختلاف در زندگی مشترک به حداقل می رسد و به یک ازدواج سالم ختم می شود. (ضمن اینکه به نظر می رسد ماهرخ و سعید در زمینه معیارهای فرعی، کلا تناسبی با هم ندارند).

این نکته را نباید از نظر دور داشت که همتایی، هماهنگی و تناسب صد در صد امکان ندارد؛ زیرا هر انسانی دارای مغز، روح، اخلاق، تربیت و محیط خانوادگی منحصر به فرد است و با دیگری فرق دارد. اما باید کوشش نمود هر چه ممکن است این فاصله کمتر شود.

4/5 - (1 امتیاز)

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال نظر

درصورتی‌که نیاز به مشاوره و یا طرح پرسش از پزشک را دارید، فقط در بخش «از دکتر بپرسید» مطرح کنید.

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از پزشکان نبض‌ما بپرسید