چقدر جوانی را باور دارید؟

آدمی که چرخه ی خاکی تولد، کودکی، نوجوانی، جوانی، بلوغ و کمال و پیری تمام زندگی اوست، سخت در اشتباه است. در بینش و دیدگاه او زندگی معنا و مفهوم خود را از دست می دهد و چیزی از زندگی نخواهد فهمید. چنین اعتقاداتی به دنیا پرستی منجر می شود و در انتها چیزی جز بیماری های عصبی و عقده ها و خود خوری برایش باقی نمی ماند. اینها قسمتی از صحبت های دکتر هادی صادق درباره جوان ماندن است.

نبض ما _ سید محمد موسوی جلال

استاد هادی صادق مانند بسیاری از معلمان و فرهنگ دوستان جامعه، تنها خود را یک معلم می داند و رسالت خود را تعلیم و تعلم دیگران و فرزندان این خاک و بوم قرارد داده است تا بتواند روح بزرگ خود را به این طریق به پرواز درآورد. این استاد فرهیخته بیش از شش وزیر را در کابینه ی یازدهم معلمی کرده است. در سالگرد ۹۸ سالگی اش، این پیر فرزانه دلی جوان دارد و هنوز در سر کلاس بچه های دبستانی احساس سر زندگی می کند، پای صحبت او نشسته ایم تا  راز جوانی و سرزندگی ایشان را بدانیم.

آیا می شود در هر سنی جوان بود و جوان ماند؟

چرا که نه حتما می شود. بدانید اگر روحیه ای شاداب داشته باشید، همواره جوان به نظر خواهید رسید. ضمیر باطن انسان هرگز پیر نمی شود. زمان نمیتواند روح را پیر سازد و دست تطاول زمان هیچگاه بر او نمی تازد. روح همواره جاودانی و ابدی است. خستگی و پیری را با نیروی پر توان روحی در خود می توان از بین ببرید و باز بدانید، همچنین صبر و بردباری خوبی و مهربانی گشاده رویی، فروتنی، خیر خواهی، آرامش و شادابی، تعادل اخوت مودت خصلت و صفاتی هستند که هرگز گرد پیری را بر چهره ی شما نخواهند نشاند و راز جوانی را به شما خواهند آموخت. اگر در ضمیر دل خود صفات بالا را بکارید، همواره  از لحاظ روحی و جسمی شاداب و  سرزنده خواهید ماند.

استاد راز جوانی و پر نشاطی شما، بر سر کلاس کودکان دبستانی چیست؟

ترس و  نگرانی ناشی از گذشت عمر علت اساسی پیری های زودرس است. گروهی از پزشکان و روان پزشکان تحقیقاتی درباره ی پیری انسان ها به عمل آوردند و اظهار داشتند که پیری صرفا معلول گذشت زمان نیست بلکه بیشتر ترس از گذشت عمر و نه خود عمر است که به جسم و روح ما لطمه وارد می سازد.

اگر خوب دقت کنیم خواهیم دید که بسیاری از مشاهیر دنیا از مخترعان و بزرگان افرادی بوده اند که کارهای پربار خود را بعد از فعالیت های مداوم در سنین بالای عمر به انجام رسانده اند و بسیاری از آن ها در دوران کهولت موفقیت های خود را مشاهده کرده اند.

زندگی را چگونه معنی می کنید؟

ما به دنیا می آییم، رشد می کنیم دوره ی جوانی را می گذرانیم و بعد پیر می شویم، اگر باعث شادی دیگران نشویم به هیچ دردی نمی خوریم و بعد از آن هم زیر خروارها خاک رفته و خاک می شویم. اگر با هدفی خدا پسندانه آن را طی کنیم، کمتر غم و غصه بخوریم و در حسرت گذشته نباشیم و نگران آینده نگردیم حتما حال خود را با شور و نشاط طی نماییم هم گذشته ها را جبران کرده و هم آینده را ساخته ایم. راز جوانی همین است.

افکار منفی دردی را دوا نمی کنند، به بیان دیگر  بیهوده زیستن ما را به بستر بیماری و مرگ خواهد کشاند. در حقیقت نحوه تفکر درباره پیر شدن باطن ما را فرسوده می کند و آنچه می اندیشیم باعث فنا شدن ما می گردد.

بدانید که پیری واقعیتی غم انگیز نیست بلکه کوله باری از تجربه و نشاط و شور زندگی است. آن چه را که پیری نامیده ایم، در واقع نوعی دگرگونی عمر است که باید با نشاط و خوشحالی بیشتر و بیشتر مورد استقبال قرار داد زیرا طی هر مرحله از عمر انسان را به سوی مقصد نهایی که برای آن پایانی متصور نیست نزدیک تر می کند.

مقصد نهایی بی پایان کجاست؟

از ادیسون پرسیدند، این برق که این همه درباره ی آن صحبت می کنند چه چیزی است. او جواب داد برق وجود دارد و شما می توانید از آن استفاده کنید. در واقع برق اسمی است که ما به نیروی نامرئی که هنوز شناخت کاملی از آن نداریم داده ایم. البته مهم است که تمامی آنچه را که به الکتریسیته و نحوه ی استفاده از آن مربوط می شود را بدانیم و به کار ببریم تا بتوانیم بهره برداری بهتری از آن داشته باشیم.

دانشمندان قادر به دیدن درون الکترون ها نیستند اما آن را به عنوان یک پدیده ی علمی قبول دارند. چرا که استنتاج با ارزشی است که با تمامی آزمایشات تجربی تطابق و تقارن دارد. ما قادر به دیدن زندگی نیستیم اما می دانیم که جریان دارد و ما در این جهان هستیم تا وجودش را با تمامی زیبایی و شکوهش به اثبات برسانیم.

آیا دوران کهنسالی هم شیرین می شود؟

دوره ی پیری شیرینی های خاص خود مانند عقل و کمال آرامش روح درک عشق را دارند، اینها همه صفاتی هستند که پیری را دور می زنند. هنگامی که سالهای عمر خود را می شماریم و منتظر مرگ هستیم، وقت عزیز خود را تلف کرده و خلق و خو و نحوه تفکر و ایمانمان را تغییر می دهیم و دچار کهولت و فرتوتی می شویم بدانیم که راز جوانی هر کس به اندازه باور او برای جوان ماندن است.

صاحبدلان و آگاهان خوب می دانند که انسان ها به همان اندازه قوی و مفید هستند که خود می پندارند. تفکر انسانی به شرطی که از چیزی واهمه و ترس نداشته باشید شما را جوان نگه خواهد داشت پس راز جوانی یعنی همین که خوب و خوشحال به فکر ساختن آینده و ترمیم گذشته باشیم.

به همه ی عزیزانم سفارش اکید دارم که هیچ گاه به خود نگویند که پیر شده اند و دست از تلاش و اهداف زندگی بر ندارند. تاکید می کنم، برای خود هدف هایی را بزرگ متصور شوند و به سوی آن بروند و بدانند ترس از پیری است که آن را به سمت شان خواهد برد. بعضی ها در سی سالگی پیر می شوند و بعضی نیز در سن ۸۰ یا ۹۰ سالگی هنوز جوان و سر زنده به دنبال و کار و تلاش هستند چون راز جوانی را کشف کرده اند.

بسیاری از مردم خود را در پیری در آینده می بینند که زمین گیر و ناتوان شده اند و از آینده ای که ممکن است هیچ وقت برایشان پیش نیاید ناراحت هستند. همان طور که گفته شد اگر انسان از چیزی بترسد به زودی در این منجلاب گرفتار می شود.

انسان زمانی به پیری واقعی می رسد که عشق و علاقه ی واقعی به زندگی کردن و عطش دانستن حقایق تازه را از دست بدهد. پس بدانید تا زمانی که عشق به زندگی در وجودتان متبلور است، جوان هستید. این راز جوانی شماست.

5/5 - (1 امتیاز)

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال نظر

درصورتی‌که نیاز به مشاوره و یا طرح پرسش از پزشک را دارید، فقط در بخش «از دکتر بپرسید» مطرح کنید.

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از پزشکان نبض‌ما بپرسید